لیانالیانا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

ماه کوچولوی مامان و بابا

لیانا و خونه مامان مهین

هشت خرداد راهی کرج شدیم..فرجه های امتحانات یاسر شروع شده بود فرصت غنیمت شمردیم کرج بریم لیانا سرگرم باشه با مامان مهین و بابا جلیل و بابا یاسر هم مجال درس خوندن پیدا کنه..ده روز کرج بودیم خیلی خیلی خوش گذشت مخصوصا به لیانا جون..هر روز صبح . عصر بیرون میرفتیم لیانا هم کف میکرد و حسابی خوش بحالش میشد که تقریبا اکثر چیزهایی که دوست داشت مامان مهین براش میخرید لیانا خیلی خیلی شاد و سرحال بود و از بودن در کنار پدر بزرگ و مادربزرگ و بازی باهاشون خیلی لذت میبرد وقتی بیرون میرفتیم موقع برگشتن بهش میگفتیم اگه گفتی خونه مامان مهین کدومه میگفت خونه مامان مهین نه خونه لیانا  میگفتیم پس نور خونه کیه میگفت خونه مامان مرجانه خونه لیانا کرجه یک...
26 خرداد 1395

اندازه دنیا دوستت دارم

خیلی وقت میشه ننوشتم ماه اردیبهشت خیلی کار داشتیم و در تکاپو بودیم اواسط اردیبهشت  عروسی  عمه خانوم بود  و کلا اردیبهشت ماه با خرید و  اماده شدن برای عروسی گذشت ..مامان مهین و بابا جلیل برای شرکت در عروسی دو سه روز قبلش اومدن شمال با هدایای خوشگل که یکیش دوچرخه ناناز که انتخاب رنگش با خود لیانا جون بود..دستتون درد نکنه مامان و بابای عزیززم به خاطر تمام مهربونیاتون شب جشن عروسی لیانا یکی دو ساعت اول خوب بود و همراهی کرد ولی بعدش دیگه بداخلاقیاش شروع شد جوری که بعد از شام همراه یاسر و بابا جلیل خونه رفتن ...چون همیشه محیط خونمون آرومه واغلب تنها هستیم لیانا هم حوصله و تحمل شلوغی و جمع های زیاد نداره و زود خ...
2 خرداد 1395
1